سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«باستی ‌هیلز» لواسان: عشق و نفرت آمریکایی


 

  • «باستی ‌هیلز» لواسان: عشق و نفرت آمریکایی

    «بِوِرلی هیلز»، نام شهری در اطراف لوس آنجلس آمریکاست و شبیه‌ترین نام به «باستی هیلز» است، تصاویر اینترنتی از ویلاهای باستی هیلز و بورلی هیلز را با هم مقایسه می‌کردم (به شرط صحت تصاویر باستی هیلز) و آشکار بود که معماری حاکم بر دو منطقه بسیار شبیه است اگرچه یکی در ایران و دیگری در آمریکا، دو کشوری که چهل سال است با یکدیگر روابط خصمانه‌ای داشته‌اند. احوال ساکنان دو منطقه نیز آن‌چنان که وصف شده، کم و بیش یکسان است.

    تصورم این است که باستی هیلز و بِوِرلی هیلز، به شکلی تناقض‌آمیز، شباهت‌هایی بسیار مهم‌تر و عمیق‌تر از شباهت نام‌ها، و هم‌زمان تفاوت‌هایی بسیار بزرگ را نشان می‌دهند که اصلاً نباید در سایه شباهت معماری و سبک زندگی احتمالاً مشابه رایج در این دو منطقه، آن‌ها را فراموش کرد.

    بورلی هیلز با ویلاها، خیابان‌های منحصر به فرد، باغ‌ها و فضای سبز و بقیه مشخصات‌اش، نمودی از رؤیای آمریکایی است. ترکیب واژه «باستی» که ظاهراً نام سنتی منطقه یا خیابانی در لواسان بوده است با واژه انگلیسی «هیلز»، ابداً تصادفی نیست بلکه بروز جمعی رؤیایی آمریکایی‌شدن است. نمی‌دانم چند شهرک یا منطقه دیگر در جهان هست که با چنین ترکیبی و به تقلید از بورلی هیلز نام‌گذاری شده باشد.
    اگر بورلی هیلز نمودی از نابرابری و ستایش دنیاگرایی است، باستی‌ هیلز هم همین تصویر را به جامعه ارائه می‌کند. این تفاوت مهم اما پابرجاست که باستی هیلز در دل ایدئولوژیک‌ترین نظام سیاسی ضد سرمایه‌داری آمریکایی روییده؛ جایی که عدالت بیش از هر مفهوم دیگری دست‌مالی شده است.

    باستی‌ هیلز و بورلی هیلز تمایزهایی را نیز عمیقاً آشکار می‌کنند. بورلی هیلز اگرچه نمود نابرابری و دنیاگرایی، اما محصول سرمایه‌داری بازار، عدم مداخله دولت در بازار، کارآفرینی، صنایع نوآور فناوری‌های خلاق، و سلبریتی‌هایی است که از دل صنعت فرهنگ بازارگراست.

    باستی هیلز لواسان در مقابل محصول سرمایه‌داری دولتی، مداخله شدید دولت در بازار، سرکوب فناوری، نابودی خلاقیت، توزیع رانت، سوداگری املاک، و مولود اقتصادی است که میانگین رشد اقتصادی یک دهه اخیر آن منفی یا نزدیک به صفر است.

    باستی هیلز به‌واقع دم خروس همه تناقض‌هایی است که حکمرانی را در بر گرفته است. باستی هیلز لواسان، یک سویه درون‌مایه آمریکایی سازی حکمرانی (یعنی نظام اقتصادی مولد رانت، نابرابری، دنیاگرایی) و هم‌زمان سویه دیگری از غیرآمریکایی بودن (ناتوانی در حمایت از فناوری، کارآفرینی و خلاقیت غیررانتی؛ و عدم مداخله فسادآمیز در بازار) را به شکل متناقضی در هم می‌آمیزد.

    باستی هیلز اگرچه گفته می‌شود فقط شامل 37 ویلاست، اما نمودی از مصرف‌گرایی، باشکوه‌سازی، تن‌آسایی و پولی‌شدن آمریکایی، و به‌واقع بروزی از ناخودآگاه آمریکایی‌زده پرورش‌یافته در جامعه و سیاست دینی ایرانی است که ساختارهای رانتی اقتصاد مقوّم آن هستند.

    باستی هیلز، تابلویی از رابطه عشق و نفرت سیاست، اقتصاد و جامعه ایرانی در تقابل با رؤیای آمریکایی است. باستی هیلز یک حادثه  استثنایی نیست که جدا از فرایندهای جاری سیاست و اقتصاد ایرانی، توسط عده‌ای خاص، خلق شده باشد. باستی هیلز تابلوی از ناخودآگاه، آرزوها و امیال، فرایندهای توزیع ثروت، سازوکارهای اعمال/نقض قانون و ده‌ها رویه جاری در کشور است.

    باستی هیلز سویه دیگری حاشیه‌نشینی و فقر در اطراف شهرهاست؛ تجلی بیرونی ساختار بودجه و یارانه‌های پنهان؛ و مجسمه‌ای از ریای سیستماتیک آمیخته در تار و پود سیاست است. بزرگ‌ترین اشتباه آن است که باستی هیلز از واقعیتی ساختاری جامعه‌شناختی، سیاسی و از جنس حکمرانی، به جاه‌طلبی و دنیاخواهی چند سوپرثروتمند تقلیل داده شود که اکنون با یک دستور قضایی درهای قلعه‌شان به روی عدالت و مردم‌خواهی گشوده شده است.

    * عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

    * منتشر شده در کانال تلگرامی نویسنده




آثار معنوی ضعف اقتصاد خطرناک‌تر است!


 

  • آثار معنوی ضعف اقتصاد خطرناک‌تر است!

    در باره آثار افزایش تورم و کاهش قدرت خرید شهروندان و نتایج محدودیت های اقتصادی مردم از زوایای سیاسی و امنیتی و اجتماعی چیزهایی گفته شده و نشر یافته است، اما آن جنبه که کمتر مشهود بوده و چندان به چشم نیامده اثر و نتیجه مشکلات اقتصادی بر مسایل اخلاقی و فرهنگی و معنوی جامعه است.

    هرچه فشار اقتصادی بیشتر بشود به مرور فضیلت ها و ارزشهای اخلاقی رنگ می بازد و هر کس به نوعی ممکن است به این عوارض و آسیب ها مبتلا گردد.

    وقتی پوشک و شیرخشک گران شد زن باردار جنین توی شکمش را می کشد و گرفتار پیامدهای روانی آن می شود، وقتی میوه گران شد مردم دیگر مهمانی نمی دهند و روابط خانوادگی قطع می گردد و از برکات صله رحم محروم می مانند،
    وقتی حقوق ها پایین آمد برادر با برادر خودش بر سر مبلغی جزئی گلاویز می شود و پرده ی حرمت ها را می درند. وقتی اجاره خانه چندبرابر افزایش یافت روابط اخلاقی و کرامت انسانی آسیب می بیند و حرمت ها لگدمال می گردد،
    ادب و احترام در گفتار و تعامل انسانی روزمره کم کم رنگ می بازد و فضیلت های اخلاقی چون سخاوت، گذشت، انصاف و عدالت در معرض خطر قرار می گیرد. پدری که مجبور باشد سه شیفت کار کند دیگر بچه هایش را نمی بیند و مادری جوان که چند یتیم را سرپرستی می کند در این شرایط آسیب پذیری بیشتری در مقابل فساد و فحشا می یابد.   

    آگهی های بازرگانی صداوسیما روز به روز سطح توقع را بالاتر می برند اما واقعیت های اجتناب ناپذیر زندگی روز به روز امکان معیشت و توان خرید را پایین می آورند. در این میان ارزشهای اخلاقی و فضیلت های انسانی به حاشیه می روند و ما با نسلی روبرو هستیم که در مرداب رذایل پرورش یافته است.

    آیا کسی به پنجاه سال آینده می اندیشد و به نسلی که هر لحظه دارد از فضیلت ها و ارزشهای اخلاقی دورتر می شود؟

     * منتشر شده در روزنامه خراسان




کمبود ویتامین دارید؟ این هشدارها از سوی بدن را جدی بگیرید


 

  • کمبود ویتامین دارید؟ این هشدارها از سوی بدن را جدی بگیرید

    بدن اطلاعات زیادی در مورد آنچه درون شما اتفاق می‌افتد و آن را نمی بینید، به شما می دهد. در این میان، کمبود ویتامینها در بدن، علائم متفاوتی ایجاد میکند که گاهی بسیار خفیف و گاهی خطرناک و غیرقابل جبران است.

     نشانه های کمبود، با توجه به نوع هر ویتامین در نقاط خاصی از بدن ظاهر میشوند، که نمونه‌های آن به شرح زیر است:

     شوره سر

     کمبود اسیدهای چرب سالم در رژیم غذایی باعث بروز شوره سر میشود. امگا 3 از جمله اسیدهای چرب سالم است که نوعی از آن به نام اسید آلفالینولنیک، نقش مهمی در حفظ سلامت پوست دارد. این نوع چربی در گردو و دانه کتان نیز یافت میشود. امگا 3 را می توانید از طریق مصرف ماهی برای دو بار در هفته، به میزان کافی به بدن تان برسانید.

    موهای نازک و شکننده

    ویتامینهای گروه ب از جمله بیوتین و اسید فولیک، نقش مهمی در حفظ سلامت موها دارند و کمبود آنها باعث نازک و شکننده شدن موها میشود. اسید فولیک در غلات غنی شده و برنج سفید یافت میشود. یک فنجان اسفناج خام نیز منبع خوبی از اسید فولیک است. یک فنجان مارچوبه پخته شده نیز 60 درصد از نیاز روزانه شما به این ویتامین را تامین میکند.

    خاکستری شدن موها

    کمبود مس در رژیم غذایی با خاکستری شدن موها ارتباط دارد. مس در تولید ملانین نقش دارد. اگر زودتر از موعد و در سنین پایین شاهد سفید شدن موها شدید، بهتر است برای تشخیص کمبود مس، به پزشک مراجعه کنید.


    زخم شدن دهان

     کمبود ویتامین ب 12 اغلب با زخمهای دهانی همراه است. گوشت مرغ، گوشت قرمز و تخم مرغ، منابع ویتامین ب 12 هستند و شما در صورتی که از زخمهای دهانی رنج میبرید و فقر ویتامین ب 12 در شما تشخیص داده شده است، باید بیشتر، از این غذاها بهره ببرید. اگر گیاه خوار هستید، شیر، غلات غنی شده و مکملهای این ویتامین را فراموش نکنید.

    پوست مرغی شدن بدن

     کراتوز پیلاریس یا پوست مرغی شدن پوست بدن، عارضهای است که طی آن برجستگیهای بسیار ریز روی پوست ظاهر می شود. علت این عارضه کمبود ویتامین آ میتواند باشد. ویتامینها برای حفظ سلامت پوست بسیار حیاتی بوده و در ترمیم زخم ها نقش دارد. ویتامین آ در گوشت مرغ، سیب زمینی شیرین، و دانههای کدو تنبل وجود دارد.

    احساس خستگی مداوم

    کمبود ویتامین دی یکی از علل احساس خستگی دائم است. برای این که ویتامین دی بیشتری در رژیم غذایی خود بگنجانید، سراغ شیرهای غنی شده، آب پرتقال غنی شده، قارچهایی که تحت نور ماوراء بنفش رشد میکنند و غلات غنی شده با این ویتامین بروید. اگر روزانه 20 دقیقه در معرض نور خورشید قرار بگیرید، بدن شما به اندازه کافی این ویتامین را سنتز میکند.

    کبودی پاها

    کبودی مداوم پاها، بدون ایجاد ضربه، ممکن است نشان دهنده کمبود ویتامینسی باشد. ویتامین سی به ساخت کلاژن کمک میکند. کلاژن در ساخت رگهای خونی نقش دارد. توت فرنگی، کلم بروکلی و انبه از پرتقال ویتامین سی بیشتری دارند. کمبود این ویتامین باعث تضعیف مویرگها و ایجاد کبودی میشود.

    گرفتگی عضلات

     این عارضه شاید به دلیل کمبود منیزیم و یا کلسیم باشد. منیزیم و کلسیم در انقباض عضلات نقش مهمی دارند. کدو تنبل، موز، آووکادو و لبنیات منابع سرشار از منیزیم و کلسیم هستند.

    235212




وقتی جلسه‌های ادبی سر از کافه و پارک درمی‌آورند/ گلایه امینی از سلفی‌بگیرها و خبرچین‌ها


 

  • وقتی جلسه‌های ادبی سر از کافه و پارک درمی‌آورند/ گلایه امینی از سلفی‌بگیرها و خبرچین‌ها

    این شاعر و منتقد ادبی درباره وضعیت برگزاری جلسه‌های ادبی در مکان‌هایی مثل کافه‌ها اظهار کرد: این‌ را که برگزاری این جلسات در این فضا خوب است یا نه، باید از نگاه آنان که شرکت‌کننده یا برگزارکننده هستند، دید. آن‌ها حتما دلایلی دارند که ترجیح می‌دهند جلسات‌شان را به جای مراکز فرهنگی در کافه‌ها برگزار کنند. این جور جلسات معمولا در مراکز فرهنگی یا دانشگاه‌ها تشکیل می‌شد اما در فرایندی که طی شده، به این‌جا رسیده‌اند که جلسات‌شان را در کافه‌ها برگزار کنند، حتی دیده‌ام که بعضا در پارک‌ها هم برگزار می‌کنند.

    او سپس گفت: سازمان‌ها و مراکز مربوطه جلسات خودشان را دارند، اما این جوانان می‌خواهند خودشان جلسه داشته باشند؛ یعنی نمی‌خواهند شرکت‌کننده آن جلسه‌ها باشند.

    امینی در ادامه با اشاره به علتی که موجب می‌شود جلسه‌های ادبی به جای سازمان‌ها و مراکز فرهنگی و هنری در کافه‌ها و پارک‌ها برگزار شوند، بیان کرد: در شهرستان‌ها، ادارات ارشاد یا حتی اداراتی که خیلی مرتبط نیستند راجع‌به برگزاری این جلسات نظر می‌دهند، و دخالت و پیگیری می‌کنند. حتی اگر افراد در خانه‌های‌شان هم جلسه برگزار کنند، باز هم دخالت می‌کنند. در جلسات مراکز و سازمان‌ها یک نفر را می‌فرستند تا نظارت کنند و ببینند در آن جلسه راجع‌به چه حرف می‌زنند. در یکی از مراکز دولتی از من دعوت کرده بودند که کارگاه ترانه برگزار کنم که از آن استقبال هم می‌شد، اما نگهبان گذاشته بودند که به شرکت‌کنندگان برگه ملاقات می‌داد و حتی به آن‌ها می‌گفت که «روسری را دربیار، مقنعه سرت کن» یا «شلوارت چرا این رنگیه؟»، انگار که این‌ها کارمند آن‌جا هستند، که به همین خاطر من دیگر آن جلسه را ادامه ندادم. یا این‌که برخی‌ها را به جلسه می‌فرستند تا جلسه را ضبط کند، بعضی‌ها علنی ضبط  می‌کنند، اما برخی دیگر هم مخفیانه ضبط می‌کنند و بعد آن صوت را تحلیل می‌کنند، این خبرچینی‌ است و این کار را برای این انجام می‌دهند چون خیال می‌کنند هر کس هر حرفی می‌زند باید حرف دلخواه مسئولان را بزند.

    این استاد دانشگاه افزود: عجیب‌تر برخی خبرنگاران مرکزهای رسمی هستند که از برنامه‌ها گزارش‌های خبری تهیه می‌کنند که این یکی از مصیبت‌های من در جلسات ادبی است چون اسم شاعران را غلط می‌نویسند، اطلاعات ادبی را غلط می‌نویسند، شعرها را غلط می‌نویسند و بعد گزارشی از یک کارگاه یا جلسه ادبی منتشر می‌شود که آبروی آدم می‌رود. چون او همانند برداشت آزاد، برای خودش می‌نویسد و تخصصی هم در ادبیات ندارد، هماهنگی‌ای هم با مسئول جلسه نمی‌کند. بنابراین با برگزاری چنین جلسه‌ای آدم ترجیح می‌دهد برود و جلسه‌اش را در کافه‌ها برگزار کند تا خیالش از این تبعات راحت شود.

    امینی همچنین سنجش شرکت‌کنندگان جلسات ادبی بر اساس کمیت را مشکل عجیب‌تر دیگری دانست و گفت: در سازمان‌ها شرکت‌کنندگان جلسات ادبی را با کمیت می‌سنجند؛ در یک جلسه تخصصی نقد اگر 20 نفر از افراد شناخته‌شده حوزه نقد شرکت کنند، جلسه سوم می‌گویند «چرا شرکت ‌کننده کم است؟»، یعنی گمان می‌کنند در جلسه تخصصی نقد باید 300 نفر بنشینند چون آدم‌های سیاسی آدم‌ها را به اعتبار نمی‌شناسند بلکه با عدد می‌شناسند. خیلی از جلسات را هم به‌ همین خاطر تعطیل کرده‌اند چون فکر می‌کنند جلسه‌ای که در آن 20 یا 15 نفر شرکت کنند، اصلا فایده‌ای ندارد. در حالی که جلسه خوب اصلا همین است. من خودم هر جا جلسه‌ای داشتم که تعداد از 20 نفر به 30 نفر تبدیل شده، آن را تعطیل کرده‌ام، چون وقتی تعداد زیاد می‌شود، یک عده آدم‌ بی‌کار و توریست می‌آیند. کلاس‌های برخی استادان مشهور در دانشگاه‌ها هم اکنون همین است. آیا این افراد برای گوش کردن درس به آن‌جا می‌روند؟ می‌روند عکس سلفی می‌اندازند و کتاب‌شان را می‌دهند تا استاد امضا کند و همان رفتاری که با فرش قرمز و بازیگر سینما می‌شود با یک استاد فرهیخته دانشگاه هم می‌شود چون ما برای این تربیت نشده‌ایم که بدانیم کلاس نقد ادبی با فرش قرمز فرق می‌کند.

    241241

    او ادامه داد: شده است که من به کارگاه‌ها می‌روم و با وجود این که شاعران جوان می‌آیند اما هیچ سوالی ندارند، هیچ کتابی را نخوانده‌اند و کنجکاو هم نیستند که بخوانند، حتی وقتی کتاب هم معرفی می‌کنم یادداشت نمی‌کنند، اما وقتی جلسه تمام می‌شود، می‌آیند که عکس سلفی بگیرند. ما شرایطی را فراهم کرده‌ایم که سطحی بودن و عوام بودن از مردم کوچه و خیابان به کسانی منتقل شده که می‌گویند شاعر، دانشجو یا اهل قلم هستند و این شرایط نامساعد است و آدم دل‌سرد می‌شود. 

    این شاعر سپس درباره احتمال کوچ جلسه‌های ادبی به فضای مجازی نیز اظهار کرد: گروه‌های این‌چنینی وجود دارد و گاهی من را هم اضافه می‌کنند اما دیده‌ام که خیلی جدی نیستند. یعنی آن‌جا هم از جنس همین فرش قرمز، خود نشان دادن و اظهار فضل است و بحث جدی نمی‌شود. من تامل و دقت نظری در آن‌ها نمی‌بینم برای همین زود آن‌جا را ترک می‌کنم چون فقط بهانه‌ای است برای این که آدم‌ها خودشان را نشان بدهند. فضای مجازی جز سطحی بودن کار دیگری برای ادبیات نکرده است.

    نویسنده کتاب «جلسه شعر» که معتقد است شاعر در جلسه شاعر نمی‌شود و آن‌چه درمی‌یابد حاصل تاملات خودش و مطالعاتش است، بیان کرد: جلسه برای ایجاد انگیزه و اشتراک تجربه‌ها است. این‌که جلسات ادبی زیاد شده، خود به خود بد نیست و من فکر می‌کنم از همین کمیت است که ممکن است کیفیت حاصل شود. اما این مهم است که مسئول جلسه چقدر سواد دارد و چقدر حرف‌های سرزبانی دیگران را تکرار نمی‌کند و این‌که مسئول جلسه چقدر اجازه رشد به بچه‌ها می‌دهد یا این که دوست دارد آن‌ها همیشه شاگرد و مریدش بمانند. این عیب در جلسات ادبی از قرن پنج و شش تا حالا وجود داشته است که کسانی دور یک استاد حلقه می‌زنند و به تدریج شبیه آن استاد می‌شوند؛ یعنی دیگر شعر خودشان را نمی‌گویند و حرف خودشان را نمی‌زنند. الان هم همین‌طور است، از روی شعر شاعران می‌شود تشخیص داد به جلسه چه کسی می‌روند، چون برخی از استادها متاسفانه این احوال را دارند و فکر می‌کنند که همه شاگردان باید مورد پسند آن استاد شعر بگویند. این اصلا خوب نیست چون استاد نمی‌آید خودش را عرضه کند، استاد می‌آید زمینه رشد فرد را با ذوق و سلیقه‌ای که دارد فراهم کند.

    اسماعیل امینی در پایان گفت: من از کسانی که درباره ادبیات، فرهنگ و جوانان تصمیم می‌گیرند خواهش می‌کنم به این مقولات نگاه مهربان‌تری داشته باشند و تصور نکنند اگر جوانان دور هم جمع می‌شوند و شعر می‌خوانند و قصه می‌خوانند و حتی انتقاد می‌کنند، توطئه‌گر هستند و می‌توانند سوژه پرونده‌سازی شوند و سوژه‌ای برای کسانی که شغل‌شان این است ایجاد کنند. این‌ها فرزندان خود ما هستند، کار ادبیات می‌کنند و به طبیعت جوانی ممکن است حرف تندی بزنند یا عصبانی شوند، اما این‌که برای کسانی که کارشان بولتن نوشتن است، از رفتار و فعالیت‌های نسل جوان سرگرمی درست کنیم کار خوشایندی نیست. یا توقع داشته باشیم اگر یک عده شاعر و نویسنده یا اهل قلم جوان دور هم جمع می‌شوند زاییده یکی از جریان‌های سیاسی باشند، چون الان در حوزه‌هایی مثل طنز و شعر که طرفدار دارد، بعد از مدتی می‌گویند اگر می‌خواهید ما از شما پشتیبانی کنیم باید مبلغ تفکر خاصی هم باشید و در انتخابات هنرتان را به نفع فلان جناح خرج کنید. این مسئله برای یک جناح هم نیست، همه آن‌ها می‌خواهند از هنر استفاده ابزاری کنند، گویی که برای آن‌ها خود شعر، داستان و هنر موضوعیت ندارد و فقط جدال‌های سیاسی موضوعیت دارد. به هر حال این مملکت را جدال‌های سیاسی نیست که نگه داشته است؛ مملکت را فرهنگ است که نگه داشته است. بنابراین کسانی که در جدال‌های سیاسی هستند، خیال نکنند از طریق کنترل کردن جلسات و اهل قلم کمکی به امنیت مملکت می‌کنند. من فکر می‌کنم به این نحو کمکی نمی‌کنند بلکه برای خودشان کاسبی درست می‌کنند.

    انتهای پیام




فعالان اجتماعی در انتظار تایید طرح تشدید مجازات اسیدپاشی در شورای نگهبان


 

  • فعالان اجتماعی در انتظار تایید طرح تشدید مجازات اسیدپاشی در شورای نگهبان

     طرح تشدید مجازات اسیدپاشی و حمایت از بزه‌دیدگان ناشی از آن که از شورای نگهبان اعاده شده بود، به تازگی در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت.

    نمایندگان مجلس با تغییر چند واژه تلاش کردند اثرگذاری این طرح را، که در سال‌های اخیر آسیب‌های اجتماعی زیادی به بار آورده، افزایش دهند.

    در ماده 1 این طرح عبارت «جنایت بر نفس و عضو» به عبارت «جنایت بر نفس، عضو یا منفعت» اصلاح می‌شود.

    در تبصره 2 ماده 1 این طرح بعد از عبارت اسیدپاشی، عبارت به «قصد ارعاب و ایجاد ناامنی در جامعه باشد. به نحوی که به موجب ناامنی در محیط شود» حذف و عبارت «مشمول مقررات 286 قانون مجازات اسلامی مصوب 1/ 2/ 92 باشد» اضافه می‌شود.

    در صدر ماده 2 این طرح بعد از عبارت «یا به هر علتی مانند» عبارت «فرار مرتکب یا» حذف و بعد از عبارت «پرداخت دیه یا اش» عبارت «یا وجه‌المصالحه حسب مورد» اضافه می‌شود.

    تبصره‌های 1 و 2  ماده 2 حذف و یک تبصره به شرح زیر جایگزین می‌شود:

    «در مواردی که به علت مرگ یا فرار دسترسی به مرتکب اسیدپاشی ممکن نباشد، طبق مقررات مواد 435 و 474 قانون مجازات اسلامی عمل می‌شود.»

    در ماده 3 بعد از عبارت آزادی مشروط کلمه تعویق حذف می‌شود.

    وکیل و فعال حقوق زنان: تامین دیه از صندوق خسارت بدنی دولت تصمیم خوبی است

    شیما قوشه، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان، درباره تغییرات این طرح در مجلس گفت: «واژه منفعت به این متن اضافه شده که مشمولیت بیشتری داشته باشد. منفعت هم هر ویژگی مرتبط با بدن است که بعد فیزیکی ندارد؛ مثلاً بینی سالم مانده، اما قدرت بویایی از بین رفته است. اقدام درستی که می‌تواند کمک بیشتری به کاهش جرم کند.»

    قوشه درباره اضافه‌ شدن عبارت مشمول مقررات 286 قانون مجازات اسلامی مصوب 1/ 2/ 92 نیز توضیح داد: «این بخش به معنی مشمول‌ شدن این اقدام در زمینه محاربه است که ناخودآگاه سبب افزایش آمار اعدام در کشور می‌شود و اتفاق خوشایندی نیست.»

    او ادامه داد: «بر اساس مقررات مواد 435 و 474 قانون مجازات اسلامی، در شرایطی که متهم قابل دسترسی نیست صندوق تامین خسارت‌های بدنی دولت وارد می‌شود. این اتفاق به شدت خبر خوشی است. خود من پرونده‌ای داشتم که مردی به زنش با اسید حمله کرده بود، به خاطر کارش به زندان رفت، اما در زندان فوت کرد و زن هم دستش به هیچ جایی بند نبود. حالا با این قانون، می‌توان حتی در صورت فرار یا مرگ متهم، بخشی از حق قربانی را حداقل از نظر مالی به او برگرداند.»

    این وکیل دادگستری در پایان ابراز امیدواری کرد که آخرین باری باشد که طرح به شورای نگهبان فرستاده می‌شود: «همان‌طور که گفتم، این بخش تامین منابع مالی از صندوق خسارات بدنی اتفاق بسیار خوبی است و کاش راهی پیدا کنند تا قانون عطف به ماسبق شود؛ بدین معنی که افرادی که در سال‌های گذشته هم چنین شرایطی داشتند مشمول قانون شوند. از طرف دیگر امیدواریم به زودی شاهد تایید طرح و تبدیل آن به قانون باشیم. همین حالا هم مدت زیادی از استارت طرح در مجلس گذشته است و بعد از این حجم تلفات و هزینه‌هایی که جامعه به خاطر اسیدپاشی داده، به نظر می‌آید بیش از این نباید وقت را هدر داد. نمی‌توان تصور کرد این طرح هم مثل طرح و لوایح دیگر در چرخه رفت‌وبرگشت مجلس و شورای نگهبان گیر کند.»

    حسینی، نماینده مجلس: تغییرات اعمال‌شده در راستای ایرادات شورای نگهبان بود

    فاطمه حسینی، نماینده مجلس شورای اسلامی که یکی از اصلی‌ترین افراد برای پیگیری این طرح در 2 سال اخیر بود، درباره تغییرات اعمال‌شده گفت: «کمیسیون مربوطه سعی کرد اصلاحات را به شکلی انجام دهد که هم ایرادات مطرح‌شده توسط شورای نگهبان را برطرف کرده باشد و هم از طرف دیگر هم‌راستا با رویکرد مجلس قرار گیرد. تغییرات چندانی اعمال نکردیم و تنها سعی کردیم تغییرات رویکرد مثبتی داشته باشد که روند تایید و قانونی شدن طرح هم زودتر طی شود.»

    حسینی با توضیح روندی که این طرح تا امروز طی کرده عنوان کرد: «اقدامات نخست درباره طرح تشدید مجازات اسیدپاشی از اواخر سال 95 آغاز شد. از سال 96 اما اقدامات در مجلس شکل گرفت، اعلام وصول شد و در نوبت رسیدگی در کمیسیون قرار گرفت. تا در دستورات صحن قرار گیرد هم حدود سه ماه زمان برد، اما ما تصمیم گرفتیم طرح را در قالب یک فوریت قرار دهیم و خوشبختانه یک‌ فوریتش هم در صحن رای خوبی آورد. هفته بعد از آن در دستورات آمد و تصویب شد. تا الان هم روند رسیدگی‌اش در شورای نگهبان به خوبی پیش رفته. این هفته طرح در دستور هفتگی قرار گرفت و نهایتاً روز دوشنبه به مجلس برگردانده شد تا اصلاحاتش انجام شود. اکنون منتظریم در شورا بررسی شود.»

    این نماینده مجلس در پایان گفت: «امیدواریم با تغییرات اعمال‌شده نظر شورای نگهبان هم جلب شده باشد و به زودی شاهد تایید نهایی طرحی باشیم.»

    235235